هنر تصویر سازی از شاخه هنرهای کاربردی می باشد که تصویرگر برای بیان ایده ها و ادراک خود از عناصر تجسمی به بهترین نحو سود می جوید. تصویرساز باید فرا گیرد که ضمن ایجاد تصویر و رعایت اصول آن سلایق مختلف سفارش دهندگان و اذهان عمومی را زیر نظر داشته باشد. تصویرگر باید سعی کند پیام هایی را که در صدد انتقال آن می باشد از نظر موضوع و محتوای فکری و شکل و قالب افکارش را بسیار غنی وباارزش وبارعایت همه جانبه ی اصول زیبا شناسی ارائه نماید. درگذشته وقبل از پیدایش هنرهای کاربردی فعالیت های برخی از هنرمندان بیشتر در حیطه چاپ بود و هنرمندان تصویرساز تنها تصویرگران صنعت چاپ بودند. هنر تصویرسازی که از جمله هنر های کاربردی است شاخه ای از گرافیک می باشد.
تصویرسازی هنری است که تصویرگر در آن اقدام به روایت گری مصور می نماید. موضوع کار تصویرگر می تواند یکی از داستان های مذهبی، ادبی، تاریخی ، علمی و … می باشد.
هنرهای مختلف علی رغم این که هر کدام از وسایل و شیوه های اجرایی خاصی استفاده میکنند ولی نقطه مشترک در بین آنها بیان تصویری می باشد. استفاده از همه امکانات در هنر تصویرگری، موجب تعدد و گوناگونی تخصص هاو روش ها در این هنر شده است که با گسترش فن آوری بشری روز به روز به این اشعابات افزوده می شود و منجر به پیدایش شگردهای بدیع و نوظهور گردیده است.
تصویر سازی صورتهای مختلفی دارد که برخی از هنرمندان به تصویرسازی کتب با موضوعات مختلف مشغول می باشد. این موضوعات می توانند شامل متون داستانی، تصویرسازی خبری مطبوعاتی، تصویر سازی فرهنگ عامیانه (فولکلوریک) ، تصویرسازی آموزشی، تصویرسازی فنی و تصویرسازی کاربردی که بیشتر با محیط جوامع انسانی سرو کار دارند و … را شامل می شود
تصویرسازان علاوه بر مصور ساختن کتاب ها و جملات، پوسترهای تبلیغاتی ، در زمینه تصویرسازی برای فیلم های نقاشی متحرک و همچنین تابلوهای محیطی رایانه ای تبلیغاتی مشغول می باشد. در یک تعریف کلی می توان گفت کار تصویرگری تجسم تصویری یک موضوع برای نمایش بهتر فضای مطلب و در نهایت درک بهتر آن می باشد که عناصر بصری را در غالبی زیبا ترکیب نموده و عرضه نماید.
اهداف تصویرسازی
امروزه، تصویر محیط زندگی انسان را احاطه کرده و در فعالیت های اجتماعی او نقش اساسی را بر عهده دارد. همان گونه که کلام و نوشته ازعناصرارتباطی انسان ها با یکدیگر می باشد، تصویر نیز با ویژگی های منحصر به فرد خود، بدون محدودیت زمانی و مکانی نقش مهمتر و عام تری را در ارتباطات انسانی دارا می باشد.
امروزه تصویرگران به ظریف ترین نکات محیط زندگانی خود توجه دارند که شاید از دید بسیاری از محققان و اندیشمندان علوم نظری به دور مانده باشد. تصویرگر با بوجود آوردن تصاویر آموزشی و علمی آگاهی افراد جامعه را از دنیای پیرامون خود افزایش می دهد.
تصویرگر متعهد تلاش می کند آثاری را به وجود بیاورد که همواره با خلاقیت و نوآوری و بهره گیری از شیوه های نوین اجرایی و از حیث تکنیک نیز غنی باشد. رسیدن به جامعه سالم و بی آلایش که در آن فرم ها و رنگها بیان کننده آلام جامعه می باشد و همچنین خطوط برای بیان احساسات پاک و ایجاد روابط عمیق بین تک تک افراد جامعه می باشد و این از اهداف تصویرگرمی باشد.
تصویرگری که دارای تخیل و ایده های سازنده می باشد قادر خواهد بود که پیام های درونی خود را موافق با تمایلات جامعه ازعالم درون به عالم بیرون منتقل کند. تصویرگر با مطالعه زندگی و فرهنگ جامعه خود با چگونگی پوشش لباس، رنگ چهره ،آداب و رسوم، مقررات و … آشنا شده و این ویژگی ها را در تصویرسازی های خود به کار گیرد.
تصویرگر می تواند یک روان شناس و جامعه شناس هنری باشد که از ماورای صفحه تصویرش به معانی و مفاهیم دقیق آنها پی برده و با خلق تصاویری که ناشی از شناخت کامل او از ارزش های حاکم بر جامعه می باشد ضمن احترام گذاشتن به آنها ارزش ها هرگز با خلق اثری که ناآگاهانه صورت گرفته است و نتیجه آن می تواند موجب بر هم ریختن نظم اجتماعی جامعه و جریحه دار شدن احساسات عمومی جامعه باشد اقدام به تصویرسازی میکند.
هنگامی که فردی به تصویری علاقمند می شود ، از احساس درونی او آگاه شده. زیرا آن تصویر این امکان را به او می دهد که احساس نهفته خود را ابراز وآشکار نموده و در واقع این کلیدی برای راهیابی و حل مشکلات روانی و درونی می باشد
طبقه بندی انواع تصویرسازی
هنر تصویرسازی معاصر از اواخر قرن نوزدهم میلادی به دو شاخه تصویرسازی داستانی و تصویرسازی تبلیغاتی تقسیم شد که به تدریج با معرفی تکنولوژی بصری و وسایل ارتباطات جمعی نظیر سینما و دوربین های سینما توگراف و تلوزیون از تصویرسازی داستانی شاخه تصویرسازی متحرک که همانا پویانمایی باشد پدیدار گشت.
تصویرسازان به پنج گروه عمده تقسیم شده اند که عبارتند از: تصویرسازان نشریات : (که در روزنامه ها و مجلات غالبا به عنوان کاریکاتوریست های اجتماعی سیاسی یا تصویرسازان خبری فعالیت دارند)
تصویرسازان کتاب ها : (که یا عنوان ها و موضوعات را به شکل طرح جلد یا مضامین داستانی را در کتاب های داستانی تصویرسازی می کنند)
تصویرسازان تبلیغاتی : (تصویرسازی پوسترهای تبلیغاتی، آگهی های تجاری و تصویرسازی مربوط به بسته بندی کالاهای مصرفی نظیرمواد غذایی و دارویی)
تصویرسازان بنیادها و موسسات و نهادها : (نظیر تصویرسازانی که پیام های موسسات و نهادهای هنری و اجتماعی،خیریه،ورزشی،خدمات ی،سیاسی و آکادمیک یا علمی را به مخاطبین خود منتقل می سازند
تصویرسازان بین المللی : (که در آثارشان هویت های فرهنگی، بومی، نژادی، تاریخی و جغرافیایی ملت ها و کشورها انعکاس می یابند)
تکنیک های تصویرسازی
تکنیک مهارت تصویرگر در اجراهای مختلف می باشد که از طریق آن تصویرگر اقدام به خلق آثار نموده که این امر در ارتباط با موضوع و محتوای آن مشخص می گردد. موضوعات مختلف ، تکنیک های مختلف اجرایی را نیز می طلبد.
تکنیک دقیقا با فکر طراح در ارتباط است. تصویرگری که به تکنیک های زیادی مسلط است همانند مترجمی است که به زبان های مختلف جهانی آشنا می باشد. سبک یک پدیده ذهنی در ارتباط با زاویه دید فردی می باشد در صورتی که تکنیک با چگونگی اجرا و کیفیت مواد همراه است.
تکنیک اجرایی و قدرت دست تصویرگر موضوعی است که همواره همه صاحب نظران مسایل هنری بدان اتفاق نظر دارند و در نگاه اول قبل از آن که فکر و ایده درتصویر مشاهده شود ابتدا کیفیت اجرایی و زیبایی تکنیک استفاده شده رخ نمایی می کند. اگردر تصویرگری تکنیک ضعیفی به کار برده شود فکر و هدف تصویرگر به سختی می تواند به مخاطب انتقال یابد، چرا که تصویر فوق پایه های لرزانی دارد که هر چقدر فکر و ایده قوی به دنبال آن باشد قدرت عرضه و خودنمایی آن از بین خواهد رفت.
شیوه رنگ آمیزی با آبرنگ
«آبرنگ» نام تکنیکی در نقاشی است. در این شیوه نقاشی، همنشینی آب و رنگ دانه ای حلال در آب به خلق اثر کمک می کنند. واژه «آبرنگ» در اصل به انواع مواد رنگی قابل حل در آب گفته می شود. مثلاً آبرنگ شفاف، آبرنگ مات یا گواش، رنگ کازئین و حتی رنگ های آکریلیک که همگی قابلیت حل شدن در آب را دارند. کار با این انواع مواد رنگی بسیار جذاب است. رنگ های قابل حل در آب امکانات بی شماری را در اختیار هر هنرمند خلاقی قرار می دهند که با ممارست و کسب تجربه می توان از این امکانات نهایت بهره را برد.
رنگ های حلال در آب، تحت تاثیر محیطی که در آن قرار می گیرند، تغییر پذیرند. از جمله عوامل موثر در تغییر شکل این رنگ ها می توان به درجه حرارت محیط، میزان رطوبت، مقدار آب مصرفی برای رقیق کردن و همچنین جنسیت سطح نقاشی اشاره کرد. در نقاشی های آبرنگ نحوه کار نسبت به نقاشی های رنگ روغن کاملاً متفاوت است به این صورت که در رنگ روغن از رنگ های تیره شروع و به رنگ های روشن پایان می یابد اما آبرنگ برعکس است؛ یعنی از رنگ های روشن شروع و به رنگ های تیره پایان می یابد. برای استفاده بهینه از آبرنگ ابتدا لازم است که با ابزار کار این روش نقاشی آشنا شویم. کاغذ، به عنوان پایه و زمینه نقاشی آبرنگ باید به جنس، گرماژ و بافت آن توجه کرد. چرا که هر کدام از این ها بر روی کیفیت نقاشی آبرنگ تاثیرگذارند. امروزه انواع کاغذهای مخصوص نقاشی آبرنگ در بازار به صورت ورق و هم به صورت بلوک موجود است. بلوک تعدادی کاغذ آبرنگ است که روی هم قرار گرفته و چهار طرف آنها با چسب به هم چسبانده شده است و کار با آن برای نقاشان تازه کار آسان تر است. اگر از ورق آبرنگ استفاده می کنید به تخته ای نیاز دارید که کاغذ را روی آن بچسبانید و تخته باید از هر طرف یک سانتی متر بزرگتر از کاغذ باشد تا کاغذ با نوار چسب به آن چسبیده شود. این تخته باید از جنس موادی نظیر پلکسی گلاس، فرمیکا و یا تخته سه لایی بوده و دو طرف آن با ورنی پوشانده شده باشد. رنگ های حلال در آب به صورت جامد و مایع وجود دارند. برای استفاده از رنگ های آبرنگ به ابزاری به نام «پالت» نیز نیاز پیدا خواهیم کرد. هر پالتی که در پوشاننده داشته باشد مناسب تر است. در پالت باعث می شود رنگ مدتی خشک نشود و اگر هر پنج روز یکبار مقداری آب با اسپری روی این رنگ ها بپاشید مدت زیادی خیس خواهد ماند. در زمینه انتخاب قلم مو برای نقاشی آبرنگ هم نکاتی وجود دارد که نباید از آن غافل ماند.
در نقاشی آبرنگ، قلم موهای نایلونی مناسب هستند زیرا هم ارزانند و هم از نظر کیفیت با قلم موهای موی سمور برابری می کنند. پس از فراهم کردن ابزار کار نقاشی، باید دانش استفاده از تکنیک های آبرنگ را کسب کنیم. سه تکنیک شناخته شده برای نقاشی آبرنگ وجود دارد و از دیگر روش ها به نام تکنیک خلاقه نام می بریم. نخست تکنیک «خیس در خیس». در روش خیس در خیس، کاغذ و قلم مو هر دو مرطوب هستند. در این روش آب و ذرات رنگ، توسط قوه جاذبه زمین از قلم مو به سوی کاغذ جریان می یابد. رنگ بدون کنترل در داخل آب روی کاغذ جاری می شود و شکل های اعجاب انگیزی ایجاد می کند. روش دوم «خشک روی خیس» نام دارد. برخلاف تکنیک خیس روی خیس که نتایج غیر قابل پیش بینی را به بار می آورد و تا حدی غیر قابل کنترل است، خشک روی خیس روشی قابل کنترل است. وقتی که قلم موی نمدار (نه خیس) به رنگی قوی (تقریبا به سفتی خمیر دندان) آغشته شده باشد با کاغذ تماس حاصل نماید، آب روی کاغذ جذب قلم مو می شود و رنگ از قلم مو به سوی کاغذ می رود. چون قلم موی نمدار در ضمن جذب آب کاغذ، مقداری رنگ در روی آن بجا می گذارد، این رنگ نمی تواند همانند زمانی که قلم مو آبدار است روی کاغذ روان شود و به همین جهت کنترل می شود. البته نباید از روش خیس روی خشک هم غافل شویم در این روش قلم موی خیس بر روی کاغذ خشک طرح مورد نظر نقاش را رسم می کند. در تکنیک هایی که در ادامه ذکر می شود از مواد دیگری برای دست یافتن به بافت و زمینه های متنوع بهره خواهیم گرفت. «تکنیک استفاده از نمک» از روش های مرسوم است.
اشیاء همواره یکی از این سه نوع بافت را دارا هستند. سخت (صاف)، زبر و نرم. در استفاده از بافت نمک ابتدا طرح مورد نظر را با مداد بر روی کاغذ منتقل می کنیم سپس آن قسمت هایی که می خواهیم بافت را در آن ایجاد کنیم خیس می کنیم. در واقع در اینجا از روش خیس در خیس که در قبل توضیح داده شد استفاده می کنیم. بعد از این کار در زمانی که کاغذ در حال خشک شدن است چند دانه نمک روی آن می پاشیم. با اضافه کردن رنگ به کاغذ مرطوب در اطراف دانه های نمک بافت زیبایی به وجود می آید. در انتها با خشک شدن اثر دانه های نمک جدا شده و تنها بافت زیبای آن باقی می مانند. از این تکنیک می توان برای بهتر نشان دادن بافت برگ های درختان، بافت زبر چوب و نیز هوای برفی استفاده کرد.
«استفاده از پلاستیک مچاله شده» تکنیک دیگری است که بافت های اتفاقی جالبی را به وجود می آورد. در این روش پلاستیک یا کیسه فریزر را به رنگ آغشته کرده و آن را بر روی کاغذ خشک قرار می دهیم. چین و چروک کیسه پلاستیک و غلظت متفاوت رنگ بر روی کیسه سبب می شود که بافت های بسیار زیبایی حاصل گردد. «استفاده از انواع متریال های پوشاننده آبرنگ» دیگر تکنیک خلاقه در نقاشی آبرنگ است. گاهی اوقات نیاز است که قسمت هایی از طرح نقاشی بدون رنگ باقی بماند و بقیه سطح کاغذ رنگ آمیزی شود. برای انجام این کار نیاز به مواد پوشاننده نظیر چسب نواری و چسب میسکت است. برای پوشاندن لبه های صاف، یا کشیدن خط افق، یا لبه های دارای زاویه می توان از چسب نواری استفاده کرد. به این ترتیب که پس از انتقال طرح بر روی کاغذ مخصوص آبرنگ قبل از شروع به رنگ آمیزی ابتدا قسمت هایی که نمی خواهیم رنگ آمیزی شود را با چسب می پوشانیم و در ادامه به رنگ آمیزی طرح می پردازیم بعد از اتمام رنگ آمیزی چسب را از روی کاغذ بر می داریم. «خراشیدن کاغذ» نیز از تکنیک های محبوب آبرنگ در نزد هنرمندان نقاش است. تا زمانی که کاغذ آبرنگ مرطوب است به راحتی می توان سطح آن را با یک شیء نوک تیز خراش داد. خراشیدن کاغذ باعث پاره شدن سطح نرم آن می شود.
قسمت پاره شده آبرنگ را زودتر از قسمت های سالم کاغذ جذب می کند و در نتیجه رنگ دانه های بیشتری در این قسمت جمع خواهد شد و بعد از خشک شدن قسمت آسیب دیده تیره تر خواهد شد. برای خراشیدن کاغذ، از هر شیء نوک تیزی مثلا انتهای دسته قلم مو، نوک کاردک نقاشی و یا حتی ناخن می توان استفاده کرد. همنشینی «اسفنج و آبرنگ» درکنار هم به ایجاد بافت های متنوعی می انجامد که در نوع خود بی نظیراست. در این روش پیش از شروع کار با اسفنج، کاغذ را خوب مرطوب کرده تا رنگ را بهتر جذب و روی کاغذ منتقل کند. ابتدا رنگ را که بهتر است تیره باشد تا بافت اسفنج را به خوبی نمایان کند روی یک شیء کاملاً مسطح، مانند یک بشقاب یا یک قطعه شیشه گذاشته، سپس اسفنج را به خوبی آغشته به رنگ کنید و آن را به آرامی روی یک کاغذ خشک و تمیز فشار دهید. با وارد آوردن چندین ضربه نزدیک به هم بافتی زیبا پدید خواهد آمد.
از دیگر نکات نقاشی آبرنگ استفاده از رنگ سفید است. معمولاً در یک جعبه آبرنگ از رنگ سفید خبری نیست. نقاشی با رنگ سفید در آبرنگ باعث از بین رفتن طبیعت رنگ، یعنی شفافیت آن می شود. معمولاً هدف استفاده از رنگ سفید به همراه آبرنگ، ملایم کردن رنگ هاست. برای این منظور می توان رنگ سفید را با رنگ مورد نظر ترکیب کرد و یا ابتدا با رنگ دلخواه روی کاغذ نقاشی کرد و بعد از خشک شدن یک لایه از رنگ سفید روی آن افزود. نقاشی آبرنگ، در طول تاریخ هنر همواره مورد نظر و علاقه نقاشان بسیاری بوده است. بسیاری از اساتید نقاشی به جهت خاصیت شفافیت رنگ های حلال در آب و نیز حضور آب به عنوان یکی از ارکان اصلی نقاشی از این تکنیک برای خلق آثارشان بهره گرفته اند. کنترل رنگ و آب بر روی سطح کاغذ حوصله و صبر بسیاری را می طلبد که البته زیبایی آثار خلق شده به وسیله آبرنگ ارزش این حوصله و صبر را به هنرمند اثبات می کند.
شیوه کار با مداد رنگی
مدادرنگی نوعی مداد است که مغزی آن اثر رنگی بر جای میگذارد. مغزی مداد، بخش استوانهای شکل و باریک آن است که از رنگدانه (ماده رنگی) فشرده، نوعی موم و کائولین (یک نوع خاک رس) ترکیب شدهاست. مغزی مدادرنگی برخلاف مداد گرافیت درجهبندی زیادی از نظر سختی ندارد و نسبتا نرم است
مداد رنگی از ساده ترین و سریعترین ابزار های نقاشی می باشد که دارای ویژگی های خاصی است. به وسیله مداد رنگی خطوط نازک و ظریف و نیز سطح های رنگی بزرگ و همچنین انواع رنگها و نیم رنگهای ممکن را می توان به وجود آورد. با این ابزار می توانید با سرعت نقاشی کنید و با کم و زیاد نمودن فشار دست قدرت رنگ ها را شدید یا ضعیف نمایید. مداد رنگی به وسیله پاک کن پاک می شود و تغییراتی را که لازم است در نقاشی ایجاد شود، امکان پذیر می سازد. بر روی انواع کاغذ های نرم و زبر می توان به راحتی با این وسیله کارکرد مداد رنگی بر روی کاغذ زبر ایجاد بافت های گوناگونی می کند که از نظر بصری تأثیر خاصی دارد. مداد رنگی از گروه رنگ های نیمه شفاف است که به راحتی با یکدیگر مخلوط می شود و می توان رنگها را به صورتی با یکدیگر مخلوط کرد که در عین آنکه هر دو رنگ خاصیت رنگی خود را حفظ می نمایند، موجب پیدایش رنگ تازه ای نیز خواهند شد. سعی کنید بیش از دو یا سه رنگ را با یکدیگر مخلوط نکنید زیرا از درخشندگی رنگ کاسته خواهد شد. نرمی یا سختی نوک مداد رنگی نیز در رنگ آمیزی طرح مؤثر می باشد. آزادی عمل در طرز کار با این وسیله موجب می شود که به تنوع زیادی در نقاشی دست یابید.
مداد رنگ در آموزش طراحی و تصویرسازی جزو ابزار اصلی میباشد. مداد و مدادرنگ رایج ترین شیوه کاربردی شیوه هاشور(هعم از هم سو- متقاطع و…)-شیوه سایشی یا محو کردن میباشند.وطراح گاه با تلفیق این شیوه ها به شیوه هایی جدید و نو دست میابد.
در شیوه مداد جنس کاغذ مصرفی نقش عمده ای را در رنگ آمیزی و طراحی بهتر و هم چنین سرعت کار به عهده دارد. وقتی با مداد با سرعت ولی با فشار کم دست روی مقوا یا کاغذی که زبری و بافت متوسطی دارد خطی را میکشیم فقط پرزها و برجستگی های کاغذ رنگ را به خود گرفته در حالی که نقاط گود آن رنگ را به خود نگرفته و سفید باقی میماند که گاهی برای ایجاد بافت و به وجود آوردن جنسیت اشیاء کاربرد دارد.
هرگاه بخواهیم این گودی ها رنگ را به خود بگیرند باید با فشار دست روی مداد را افزایش دهیم یا نوک مداد راخیلی تیز نماییم.کاغذهایی که دارای برجستگی ها و گودی های کمتری باشند موجب میشوند که رنگ آمیزی یکنواخت و با سرعت بیشتری انجام گیرد. در این وضعیت حتی کندی نوک مداد نیز مانع از رنگ آمیزی خوب نمیگردد. برای رسیدن به کیفیت بهتر در این شیوه میتوان از کاغذهایی استفاده نمود که صاف باشند البته نه آنقدر صاف که خطوط روی آن به خوبی ثبت نشده و یا به نظر خشک و نازک بیایند. پیشنهاد میشود قبل از شروع کار از وضعیت کاغذو نوع کیفیت آن مطلع شده و سپس اقدام به طراحی و رنگ آمیزی نمایید. کاغذهای مناسب برای مداد رنگی متنوعند. به جز کاغذهای صیقلی (کاغذ گلاسه) و کاغذهای خیلی زبر میتوان از هر کاغذی استفاده کرد، از کاغذهای بسیار مرغوب گرفته تا کاغذهای بستهبندی. کاغذهای مرغوب ضخیم هستند و بافت کاملا فشرده دارند. حتی کاغذهای رنگی، به ویژه کمرنگ نیز برای نقاشی با مدادرنگی بسیار مناسبند. بسته به درشتی بافت کاغذ و پرزهای آن، اثر هنری حالت متفاوتی به خود میگیرد.
علت جالب بودن شیوه مداد سادگی و قابل دسترس آن میباشد. گاهی اوقات برای صرفه جویی در وقت یا ایجادکیفیت های تصویری متفاوتی میتوان از سایر وسایل کمک گرفت به عنوان نمونه آبرنگ میتوان برای پوشاندن سطح زمینه یا سطوح بزرگ مورد استفاده قرار گیرد.
افت کاغذ ونوک نرم مداد ،دو عنصر اساسی نقاشی با مداد رنگی محسوب می شوند و شما باید توجه خاصی به این دو عنصرداشته باشید.مصون ماندن بعضی از پرزها نکته بسیار مهمی است که در حکم یک قاعده باید محسوبش کرد و ترکیب رنگها نیز بر اساس این قاعده میسر میشود. اگر بخواهیم که درجه سایه روشنی کاملا مشخص و پررنگ باشد،فشار بیشتری بر مداد می آوریم و در نتیجه رنگدانه ها و موم مغزی مداد،تمام پرزها را می پوشاند و جایی را سفید باقی نمی گذارد.باید توجه کرد که نوک مداد خوب تراشیده شده باشد،کند نباشد.
به قصد تصریح در زمینه رنگ آمیزی مدادرنگی چند نکته فنی را مورد برسی قرار میدهیم:
شیوه ی خطی، شیوه ی خراش،شیوه ی سایه پردازی،شیوه ی شیار اندازی،شیوه ی سفید کردن. شیوه ی خطی:با ترسیم خطوط در جهات مختلف (روی هم،کنارهم،به طور متقاطع وغیره که بیش وکم به صورت تار و پود در می آیند).
میتوان سایه روشنی ها،درجات تیره-روشنی و کنتراستها را شکل داد. نقاطی که دارای رنگهای تیره ای هستند، با خطوط بیشتری شکل گرفته اند و فواصل خطوط کمتر است. حال آنکه در نقاط روشن،قضیه معکوس است. در اینجا نیز،همان طورکه می دانید،در مرحله ی نخست، نقاط و سطوح روشن و در مراحل بعدی نقاط تیره نقاشی شده، به عبارت بهتر ،قاعده از کم به زیاد در اینجا نیز رعایت شده است.
شیوه ی سایه پردازی: در این شیوه نخست قسمت های روشن رنگ آمیزی شده و بعد،مرحله به مرحله نقاط تیره و از این طریق حجم ها،سایه -روشنی ها، و درجه ی تیره روشنی به کمک مداد رنگی شکل گرفته اند. لایه رنگ و خط مرئی را میتوان با هم در آمیخت. منظور از مرئی در واقع این است که سطوح رنگهای ایجاد شده با مداد رنگی ضمن این که تماما مجموعه ای از خطوط هستند به نحوی محو شده اند،یا بر هم نهاده شده اند، که در کل یک رنگبندی را شکل میدهند.
شیوه خراش دادن:در این شیوه رنگ آمیزی از رنگهای روشن شروع میشود.مجموعه کار را با همان رنگهای قبلی،منتها کمی پر رنگ تر رنگ آمیزی میکنیم و حالا نوبت به قلم خراش می رسد.با این ابزار میتوان مدل از قبل نقاشی شده را به طور خطی طراحی کرد.کار این قلم خراش دادن است. هر خطی را که خراش میدهیم مقداری از لایه چرب به جا مانده از دومین لایه را از سطح کاغذ بر میداریم.با این کار،رنگدانه اولین لایه ی رنگ مداد رنگی، یعنی رنگ زیرین ظاهر میشود.
شیوه ی شیار اندازی: ابتدا روی یک ورقه کاغذ پوستی نازک،به کمک مداد گرافیتی، یک طرح خطی از مدل طراحی میکنیم.بعد هم قلم حکاکی نوک گرد را روی طرح می کشیم. با فشار نوک قلم حکاکی نقش طرح بر کاغذ طراحی شکل می گیرد، بعد که کاغذ کالک را برمیداریم طرح مدل را به صورت شیار روی کاغذ طراحی نقش شده است.حالا با بهره گیری از شیوه ی شیار اندازی و به کمک مدادرنگی نقش حک شده بر کاغذ بریستول را رنگ آمیزی میکنیم .
شیوه ی سفید کردن: در این شیوه رنگها در این نقاشی بیشتر به رنگهای پاستل شبیه اند،محو شده اند،رنگها حالت خاصی پیدا کرده اند-انگار چربند-به نظر میرسد که از پاستل استفاده شده اند.ایجاد چنین حالت نمودی در واقع چندان دشوار هم نیست.با مداد سفید رنگ و به روال موسوم سایه پردازی میکنیم و نقاط مورد نظر را می پوشانیم.بنابراین استفاده باعث میشود تا خطوط رنگی محو شوند وریز دانه های کاغذ ورنگ با هم عجین شوند و در نتیجه رنگها روشنی پیدا کنند.
قلم فلزی
قدیم ترین نوع قلم های فلزی در اروپا به نام(pery) در اواخرقرن هجدهم متد اول شد وپس آن، برای طراحی با مرکب علاوه بر قلم پر، قلم نی مورد استفاده قرار گرفت. در قرن بیستم، طراحی و ساخت حدود دوازده نوع مختلف قلم، امکانات جدیدی در اختیار طراحان قرار داد.
قلم طراحی(pery) شامل یک نوع فلزی است که بر بدنه چوبی یا پلاستیکی و… سوار میشود انواع نوک های قلم براین دسته سوار می شوند و خطوط متنوعی را با مرکب ایجاد میکنند . قلم فلزی به تعبیری از اجداد مداد گرافیت است و در عهد رنسانس بسیار متداول بوده است ماده نقاشی در این روش یک سیم نازک فلزی است که اغلب از نقره خالص بوده و بر نوعی وسیله از قبیل دسته چوبی یا نگه دارنده دیگری سوار می شوند((silverpointpery) نامیده شد .این قلم درایران به نام قلم فرانسه معروف است.جنس نوک آن برای کار خوشنویسی و طراحی متفاوت است.در مورد این ابزار این نکته مهم است که ضخامت نوک قلم فلزی و راپیدوگراف با شماره مشخص میشود.هر قدر نوک قلم پهن تر باشد مرکب بیشتری بر می دارد و بنابراین خطی که ایجاد میکند طولانی تر است. .سطح نقاشی باید با رنگ سفید یا مواد مشابه پوشانده می شده که اغلب از ترکیب پودر استخوان و سریشم تشکیل می شده است.خطوطی که این ابزار به وجود می آورده نازک و یکدست بوده و تغییر و تصحیح آن مقدور نبوده است. اختراع اولین قلم فلزی به دست (جیمزپری)انگلیسی صورت گرفت و به نام مخترع قلم (
پاستل
پاستل مداد شمعی یا پاستل ابزاری بی ثبات است که امروزه با تنوع رنگهای طراحی در بازار جز فراوانترین و ارزانترین ابزار به شمار می رود. درطراحی با مداد شمعی تکنیک های مختلفی چون مقاومت مداد رنگی و سیاه قلم کردن ،طراحی روی پارچه و گاهی ترکیب های آنها با هم بکار می رود. مداد شمعی با رنگهایی که حلال آن آب است ترکیب نمیشود.میتوان با تلفیق این دو خاصیت به رنگ آمیزی های جالبی دست یافت.
برای اجرای این روش طراحی با فشار سخت مدادشمعی را روی کاغذی که جاذب آب است بکشید. سپس با قلم مو با قلم مو آبرنگ رقیق شده یا رنگهای رقیق لعابی را روی طرح فوق بکشید.بدین ترتیب رنگ در نقاطی از کاغذ جذب میشود که قبلا توسط مدادشمعی رنگ نشده است. در شیوه ی سیاه قلم ابتدا طرحی را با مدادشمعی کشیده سپس رنگ سیاه را روی بخش یا تمام سطوحی که می خواهیم سیاه بماند رنگ را به خود گرفته و آثار جالبی را با سرعت زیاد به وجود می آید.
در روش سیاه قلم کردن با مدادشمعی با روش مرطوب ابتدا کاغذی محکم و صاف مانند مقوا یا تخته ی بریستول را به عنوان زمینه ی سیاه قلم تهیه کنید. سپس طرح مورد نظر را با مدادشمعی ترجیحا رنگهای شفاف و روشن رنگ کنید. سپس طرح زیرین را با رنگهای لعابی که به آن چند قطره صابون مایع اضافه شده است بپوشانید،برای سطح روی کار میتوانید از رنگهای سیاه یا هر رنگ دیگری که به اندازه ی کافی تیره است استفاده کنید. زمانی که رنگهای لعابی هنوز خیس است طرحی بکشید که با سطح زیرین در تماس قرار گیرد ،سپس با ابزار نوک تیز و درشت مثل سنجاق و قیچی و…جهت طراحی خطوط استفاده کنید که پس از ایجاد خراش روی سطح کاغذ رنگهای زیرین خود را نشان میدهند. دقت کنید که در این تکنیک رنگهای زیرین و رنگهای سطح کار کاملا خشک شده باشد.
پاستل روغنی(مداد شمعی)
پاستل روغنی ابزاری است که امروزه با تنوع رنگهای زیاد در بازار یافت میشود و نسبت به سایر ابزارو وسایل طراحی، ارزان ترین ابزاربه شمار میرود. در طراحی با پاستل روغنی و مداد شمعی برای رنگ آمیزی از رنگهای تیره به روشن رنگ آمیزی را شروع میکنیم.شیوه سایشی و هاشور برای این امر کاربرد فراوان دارد.در طراحی با مداد شمعی تکنیکهای مختلفی چون مقاومت مداد شمعی در برابر آب و سیاه قلم کردن،طراحی روی پارچه و گاهی ترکیب آنها با هم به کار میرود.
شیوه کولاژ( تکه چسبانی)
این واژه به معنای چسبانیدن و شیوه ای است که در آن برای رنگ گذاری از بریده های کاغذهای رنگی، پارچه، روزنامه، مقواهای رنگی و موارد مشابه آن استفاده میشود. در کارهای چاپی ،مانند تصویرسازی برای کتابهای کودک که به این شیوه صورت می پذیرد. اگر ضخامت اثر اندکی زیاد شود به طور مستقیم قابل چاپ و همچنین قرار گرفتن در دستگاه اسکنر نیست، بهتر است یک اسلاید بزرگ از تصویر که اصطلاحا به آن اسلاید (لیت) میگویند،تهیه شود.
کلاژ (تکه چسبانی) شیوهاى است که در آن نه تنها عکس بلکه مصالح مختلفى از قبیل مقوا، بریده روزنامه، پارچه، عکس، اشیاء و … روى سطح بوم یا هر زمینهٔ دیگر چسبانده مىشود و یک ترکیببندى ایجاد مىکند. این روش در سال ۱۹۱۶ ابداع شد ونقاشان کوبیسم ازاین روش بهره میبردند.
از این تکنیک برای بیان موضوعات مختلف به کار گرفته میشود و محدودیت زیادی در انتخاب این تکنیک برای سوژه های متفاوت وجود ندارد. البته مفهوم کولاژ فقط به سطح دو بعدی محدود نمیشود و در کولاژهای حرفه ای میتوان از این مفهوم به اشکال متفاوت جالبی سود جست. با کاغذ و مقوا میتوان اشکال مختلف و متفاوتی را ساخت. در برخی اوقات میتوان از تصاویر واقعی به جای صورت یا دست استفاده کرد میتوان با تلفیقی از عکس ،طرح بافت های مختلف تصاویر جالبی را بوجود آورد.
البته مفهوم درونی کولاژ فراتر از شکل ظاهری آن می باشد،کولاژ میتواند در فکر هنرمند باشد. آنچه که مهم است این است که هنرجویان بدانند که کولاژ تنها بریدن کاغذ و در کنارهم چسبانیدن آن نیست بلکه یکی از تکنیک های اجرایی می باشد.کولاژ میتواند در سایر هنرها از قبیل سینما و در ساخت فیلم به صورت دیگری صورت گیرد.
در مورد تاریخچه ی کولاژ این موضوع را میتوان گفت که در سال ۱۰۵ بعد از میلاد تسایی لون اختراع کاغذ را اعلام نمود و خود را مدعی کلاژ می دانست. ازنقطه نظر تاریخی کولاژ از توسعه کاغذسازی و راههای دادوستدی که آنرا به غرب منتقل نمودند و آنرا به قرن بیستم کشاند جدا نمی باشد.
کولاژ برای زینت بخشیدن به متون نوشتاری پدید آمد. کمی بعد کتاب دست ساخته ای مزین شد که جایگاهی ویژه در تاریخ کولاژ یافت.استفاده از کولاژ در اواسط قرن نوزدهم و با ظهور مکتب امپرسیونیسم در هنر نقاشی آغاز گشت.امپرسیونیسم کوششی در جهت پرداختن به ارزش های حسی به جای نمودهای لمسی و جایگزین نمودن حجم فیزیکی به دو سطح دو بعدی و اجتناب از نورپردازی و عمق بخشیدن تصنعی در سطح دو بعدی بوم و در نهایت شکل تجسمی به ضرباتی از نور و رنگ و نیز پرداختن به موضوعات روزمره زندگی است.
کلاژ یا تکه چسبانی اثری است هنری که توسط اجزا ترکیبی که شامل : انواع کاغذ پارچه، مقوا و تکه های بریده شده ی روزنامه،عکسها،تصاویر و دیگر موارد چاپی است.و از چسباندن آنها در کنار هم و بر یک سطح ساخته میشود.کلاژ لغتی است فرانسوی معادل چسباندن که هم برای کار تولید شده توسط چسبانیدن و هم برای روش این کار به کار برده میشود و اغلب به عنوان یک زیر شاخه هنر جمع آوری و تلفیقی در نظرگرفته میشود. پیکاسو و براک از این شیوه در سالهای ۱۹۱۲-۱۹۱۴ جهت خلق آثار خود بسیار سود جستند و به عنوان شیوه و روشی جدید آن را مطرح نمودند.کلاژ یا تکه چسبانی به طور گسترده توسط هنرمندان قرن بیستم به عنوان یک واسطه مستقل و هم در رابطه با نقاشی و طراحی مورد استفاده واقع شده است.
هنوز هم این شیوه در رشته های هنرهای تجسمی کاربرد دارد.در میان تنوعات مرتبط به شیوه کلاژ میتوان از (دکو پاژ) و (دکلاژ) نام برد.این شیوه قابلیت به وجود آمدن اشکال از تصاویر،کلمات و عبارات و موادی را که به طور کاملقابلیت قرار گرفتن در پیش یکدیگر را دارا نبودند مهیا ساخت.در عصر کنونی کلاژ یا تکه چسبانی، بیشترین کاربرد رادر شاخه تصویرسازی دارد و بسیاری از تصویرگران به خلق آثار خود با استفاده از این شیوه پرداخته اند. و تفاوت عمده آن با سایر شیوه های تصویرسازی در استفاده وسیع و نامحدود از ابزار و مواد مختلف جهت خلق تصاویراست .
آن چه برای ما ایرانیان حائز اهمیت است وجود چنین شیوه ای در هنرهای سنتی کهن ما و کاربرد آن در هنرهایتزیینی است. و درگذشته با نام ((قطاعی)) یعنی ((قطعه چسبانیدن)) یا ((کاغذبری)۹ در حدود سده نهم هجری از چین به ایران آمده و از ایران به کشور عثمانی یا ترکیه فعلی راه یافته است و از آنجا به دیگر کشورهای اروپایی راه یافته و گسترش جهانی یافته است. و توضیح این امر شاید ادای دینی هرچند کوچک،نسبت به هنرمندان و استادان این فن که در این راه سختیها و مرارتها کشیده اند. لازم به ذکر است که اغلب موضوعات آثار قطاعی در هنر های دستی ایران شامل نقش جانوران،پرندگان،گل و مرغ،نقش هندی،تزیینی و یا خطوط خوش بوده است.
آشنایی با اسکراچ برد(خراش)
اسکراچ برد مقوای مخصوصی است که از اوایل قرن بیستم اختراع شده و به جای سنگهای لیتو گرافی، که قبلا برای چاپ سنگی استفاده میشد، به کار گرفته شده است. این مقوا شامل یک لایه گچ سفید است که با چسب مخصوصی در هم آمیخته شده و روی مقوا پرس شده است. ضخامت گچ خیلی کم است که پس از خشک شدن به سرعت صاف و محکم میشود. این مقوا را پس از آغشته کردن با مرکب مشکی یا رنگی و ایجاد خراش با ابزار نوک تیز میتوان طرحهای جالبی را با هاشور و سایه روشنهای دقیق و ظریف سیاه و سفید به وجود آورد.
در گذشته از این شیوه به علت خصوصیت ذاتیش ((سیاهی و سفیدی)) در چاپ روزنامه و کتاب استفاده میکردند.
ابزار خراش: تیغ های مخصوصی که با اندازه و تیزیهای مختلفی که با پیچ در بدنه شان محکم میشوند برای بریدن مقوا و کاغذ و خراش روی آن استفاده میشود.علاوه بر آن با انواع تیغهای جراحی و اصلاح و تیغهای موکت بری میتوان این شیوه را اجرا نمود. باری ایجاد برخی از بافتهای ظریف که با دست به طور یکنواخت و منظم امکان پذیر نمیباشد میتوان از ورقه های نازک چسب دار که حاوی نقش است و به ((زیپاتون)) معروف است،استفاده نمود. این ورقه ها که با طرحها و بافتهای مختلف است از حیث شیوه (سیاهی و سفیدی خالص) با شیوه اسکراچ برد شباهت دارد.تهیه این ورقه ها با هزینه کم قابل دسترسی میباشد.
تکنیک اسکراچ برد
اسکراچ برد مقوای مخصوصی است که از اوایل قرن ٢٠ اختراع شده و به جای سنگ های لیتوگرافی که قبلا برای چاپ سنگی استفاده می شد، بکار گرفته شده است.
این مقوا شامل یک لایه گچ سفید است که با چسب مخصوصی در هم آمیخته شده روی مقوا پرس شده است. ضخامت گچ خیلی کم است پس از خشک شدن به سرعت صاف محکم میشود. این مقوا را پس ازآغشته کردن با مرکب مشکی یا رنگی با ایجاد خراش با ابزار نوک تیز میتوان طرح های جالبی را با هاشور و سایه روشن های دقیق و ظریف سیاه سفید بوجود آورد.
در گذشته از این تکنیک به علت خصوصیت ذاتی اش در چاپ روزنامه استفاده میکردند. در مورد ابزار این تکنیک باید توجه داشت که ابزار خراش تیغ های مخصوصی که بااندازه و تیزی های مختلفی که با پیچ در بدنه شان محکم می شوند برای بریدن مقوا و کاغذ و خراش روی آن استفاده میشود. همچنین با تیغ های جراحی و اصلاح و موکت بری نیز میتوان این تکنیک را اجرا نمود. ایجاد بافت اجسام در این تکنیک نحوه ی خراشی است که صورت گرفته علاوه بر آن احساس فرم و حجم و در نتیجه نور و سایه بستگی به نحوه ی خراشیدن خطوط و سطوح دارد.
خطوطی که خراشیده شده اند میتوانند دوبار مرکبی شوند ولی شیارهای حاصل از آن همچنان باقی می ماند که این شیارها مانع ایجاد خطوط جدید میگردند. ساده ترین راه برای ایجاد سایه روشن کار کردن از طرفی به طرف دیگر است.
یادگیری این تکنیک و خراشیدن سایه روشن ها با هاشور توانایی هنرمند را هنگامی که با سایر وسایل از قبیل مداد، خودکار، قلم فلزی یا راپیدوگراف اقدام به ایجاد هاشور می نماید افزایش میدهد و نحوه ی سایه زدن با خطوط سیاه سفید را به وی می آموزد.
برای ایجاد برخی از بافت ها ظریفی که با دست به طور یکنواخت و منظم امکان پذیر نمی باشد ، میتوان از ورقه های نازک چسبدار که حاوی نقش است و به زیپاتون معروف است، استفاده نمود. این ورقه ها که با طرح ها و بافت های مختلف است از حیث تکنیک به اسکراچ برد شباهت دارد.
مواد و ابزار لازم برای تکنیک اسکراچ برد:
تیغ، مرکب راپید، مقوای مخصوص یا گلاسه ی براق، کاربن رنگ روشن، قلم مو، چسب کاغذی، مداد.
ابتدا طرح را روی کاغذ معمولی کشیده ، لبه ی بالایی کاغذ را روی مقوای اصلی چسبانده،سپس با مداد نوک سخت مثل H2 یا قلم استنسیل یا هر وسیله ای که نوک آن خیلی تیز نباشد خطوط خارجی طرح را مجددا” می کشیم سپس سطح مقوا را با یک قلم موی نسبتا” درشت با مرکب رنگ میکنیم. در مرحله بعد اقدام به انتقال جزییات روی مقوا به وسیله ابزار های خراش کرده که احساس فرم و حجم و غیره بستگی به نحوه ی خراشیدن خطوط و سطوح دارد.
چند نمونه کار :
آشنایی با تکنیک ماژیک
برای یک مبتدی ماژیکها احتمالا ساده ترین و سریعترین راه برای شروع کار با رنگ میباشند. ماژیکها ابزار مناسبی برای طراحی (( مد،طراحی صنعتی و معماری ))، تصویرسازی وحتی طراحیها و نقاشیهای سریع میباشند. ماژیکها از آنجایی که سریع خشک میشوند برای کشیدن طرحهای اولیه و یا همچنین براورد رنگها بسیار مفید میباشند و دراندازه ها وانواع مختلف، تینری،الکلی،آبرنگی و شبرنگی یا فسفری)) یافت میشوند.ماژیکهای با کیفیت مرغوب دارای اثرات رنگی بسیار خوب هستند و روی اکثر سطوح کاغذی اثر جالبی دارند.در بازار مناسبترین کاغذ برای استفاده از ماژیک کاغذهایی با سطح صیقلی و نه چندان براق نظیرکاغذ ایربراش موجود میباشد.ماژیک انواع مختلف داردبرای ایجاد سایه روشن باید از ماژیکهایی استفاده کرد که دارای نوک نازکی (( قلمی )) باشند و جنس نوک آنها نیز سخت باشد تا به راحتی خم نشده و نشکند. برای ایجاد سایه سایه روشن از رنگهای روشن شروع نموده تا به رنگهای تیره برسیم. بعد از اتمام رنگ آمیزی میتوان به وسیله کاتر یا ابزاری که بتوانند برخی نقاط مورد نظر را برای ایجاد نور یا تیزیهای خاص تراشید .
اکولین(جوهرهای رنگی) و پاک کننده ها(سفید کننده ها)
جوهرهای رنگی از رنگهای حلال در آب میباشند و به عبارتی ((آبرنگ مایع)) است. که با اضافه کردن آب به آن میتوان آن را به هر مقدار که مایل باشیم رقیق کرد.اینگونه رنگها از شفافیت و درخشندگی بالایی برخوردار میباشند که به دلیل جذب بالای آن بر کاغذ و ایجاد بافتهای تصادفی و زیبا که از ترکیب رنگها با یکدیگر به دست می آید و هم چنین سهولت نسبی آن نسبت به آبرنگ،تصویرگران از آن استفاده میکنند.شیوه استفاده از رنگهای جوهری درست مشابه آبرنگ است و برای رنگ آمیزی از رنگهای روشن به تیره رنگ آمیزی مینماییم. و از ترکیب دو رنگ،رنگ سوم به دست می آید.و در هنگام رنگ گذاری به جهت رنگدهی زیاد آن بهتر است قدری دقت کرد تا رنگ به اندازه کافی برداشته شود. و اغلب در ظروف شیشه ای با دهانه گشاد و یا ظروف شیشه ای قطره چکان دار به بازار عرصه میگردد .