هنری به نام طراحی گرافیک
هنر گرافیک از سالها پیش در جهان امروز ما شکل گرفته است. گرافیک هنری تازه ساده و آزاد است.
این هنر که ابتدا در دامان نقاشان اروپایی شکل گرفت و بعدها به صورت رشته ای خاص و نو برای خود مخاطبانی کسب کرد تبدیل به هنری بی نظیر شده است. در همان دوران بود که مخاطبان نمایشنامه ها، تئاتر و کتابها راهی برای کسب اطلاعات بهتر درمورد اثر دلخواهشان می خواستند و این جا بود که پوستر یا همان اعلان وارد عرصه ی هنر شد تا هنرمندانی باعنوان پوستر ساز ظهور کنند؛ از آن موقع بود که پوستر در جهان همه گیر و فعال شد و کم کم این هنر به زیر شاخه هایی تقسیم شد که در راستای آن هنر (طراحی گرافیک) بود؛ از آن پس بود که هنرمندان گرافیک از نقاشان و خوش نویسان جدا شدند و رشته ای در هنرهای تجسمی دنیا به وجود آمد که آن را گرافیک نامیدند.
کلمه ی گرافیک ریشه ی یونانی دارد و از مصدر یونانی (نوشتن) می آید. ریشه آن در اصل به معنای “خراشیدن” و “حک کردن” است. گرافیک از واژه یونانی graphikos است و به معنای آنچه که به طرح زدن و طراحی است مربوط می شود. تعریف دیگر از گرافیک هر کار و یا شیوه مربوط به کشیدن تصویر از روی یک چیز و یا از انگاره آن است.
هنر گرافیک در کشور ما از یک سابقه تاریخی برخوردار است. می توان گفت از زمان نقوش اولیه ی روی سفال ها، حجاری ها، گچ بری ها، نقوش پارچه ها و قالی ها و… تا زمان ظهور فن چاپ، هنر گرافیک و هنرهای تجسمی در کشور ما وجود داشته است. گرافیک در عصر ما در زمینه های کتاب آرایی و عرضه تبلیغات تجاری، اعلانات دیواری (پوستر) و مطبوعاتی تا نشانه ها و غیره راه یافته است. حتی از این حد هم فراتر رفته و با ورود به عالم سینما و تلویزیون در عنوان بندی (تیتراژ) فیلم ها و برنامه های تلویزیونی-نقاشی متحرک (انیمیشن) نقش اسکناس و… کاربرد یافته است.
پس در کل گرافیک به معنای اثری که در کوتاه ترین زمان وب ا استفاده از کمترین عناصر بصری بیشترین اثر و اطلاع را بر بیننده برساند و بنابر این همه پدیدههایی را در بر میگیرد که ایجاد شدهاند: به شکل یک نشانه، علامت، نقشه، طراحی، کشیدن از روی یک چیز و به ویژه طراحی خطی یک پدیده. هنرهای گرافیک شامل کشیدن، طراحی کلیشه و گراور برای چاپ و طراحی گرافیکی است. صنایع گرافیک شامل همه تکنیکها و فعالیتهایی است که در تولید یک کار چاپی نقشی ایفا میکنند. طراحی گرافیک پیشه یا هنر ارتباط بصری است که از آمیزش تصویرها، واژهها و ایدهها ترکیب شده تا اطلاعاتی را به تماشاگر برساند و به ویژه در او تاثیر مشخصی بنهد. گرافیست پیشهای است در هنرها و صنایع گرافیک همچون طراحی گرافیک. هنر گرافیک از کلی گویی و فلسفه چینی زیاد پرهیز میکند و هنر گرافیک سعی دارد ساده گرایی و اثرگذاری شدید را بسط کند.
گرافیک حیطهای از هنرهای تجسمی است که دارای کاربردهای متنوّع و گستردهای است. گرافیک یا به عبارت کاملتر طراحی گرافیک (Graphic design)، به کارگیری تکنیکهای مختلف خلق آثار دوبعدی بر روی سطوح مختلف نظیر کاغذ، دیوار، بوم، فلز، چوب، پارچه، پلاستیک، نمایشگر رایانه، سنگ و… است که در جهت رساندن پیامی خاص به بیننده انجام بپذیرد. از جمله این تکنیکها میتوان به: عکاسی، اچینگ، نقاشی، روشهای مختلف چاپ اشاره نمود. در هنر طراحی گرافیک از عکس، تکنیکهای مختلف طراحی (مداد، کنته، ذغال، پاستل گچی، پاستل روغنی، قلم و مرکب، مداد رنگی)، تکنیکهای مختلف نقاشی (رنگ و روغن، آبرنگ، گواش، رنگهای آکریلیک)، کلاژ، انواع روشهای چاپ دستی (سیلک اسکرین و باتیک) و هرن وع روش خلق تصویر استفاده میشود. توسعه رشته گرافیک زمانی شکل گرفت که عصر صنعتی شدن و تولید انبوه کالای صنعتی و غیر صنعتی آغاز شد و برای عموم مردم تبلیغ کردن نیازمند زبان مشترکی بود که از تلفیق خطوط، رنگ ها و علامت هایی باشد که تصویر شکل گرفته بتواند خواسته تولیدکننده محصول را برآورده سازد. گرافیک پیچیدگی های خاص خود را دارد و تابع سلیقه های متفاوت و نگاره های گوناگون است. رنگها معانی خاص خود را دارند و خطوط تعابیر خاص خودشان را. یک گرافیک می تواند درمورد تمامی ابعاد زندگی از طریق ارائه تصویر با مخاطبان خود صحبت کند. ناگفته نماند که ارتباطات تصویری با پیشرفت و توسعه تکنولوژی از طریق امکانات متنوعی که در دنیا ایجاد گردیده در امر پیام رسانی و انتقال مفاهیم مؤثر واقع شده است. دانش آموزان پس از سال اول دبیرستان با گذراندن یک دوره دو ساله در هنرستان های مربوط، با اصول اولیه گرافیک، شامل: مبانی هنر های تجسمی، طراحی، پایه و اصول صفحه آرایی، رنگ شناسی مبانی تصویرسازی، تاریخ هنر،خط در گرافیک، خوشنویسی، کارگاه گرافیک، چاپ دستی و عکاسی آشنا خواهند شد. یک نقاش ایتالیایی در تعریف گرافیک چنین می گوید: “گرافیک کار مشکلی است چون با یک نقطه و یا یک خط باید به اندازه یک کتاب سخن گفت و البته همه ی راز زیبایی گرافیک نیز در همین نکته نهفته است. البته من متاسفانه از گروه زیادی از دانشجویان گرافیک خود نیز همین تعریف سطحی نگرانه از گرافیک را شنیده ام.
در گذشته گرافیک را به دو دسته تقسیم بندی می کردند:
۱- گرافیک تجاری
۲-گرافیک هنری
ولی امروزه گرافیک فقط یک دسته بندی دارد و آن هنر گرافیک تجاری است و آن به این معنا که هنریست برای ایجاد آثار گرافیکی با هدف جذب بیشترین مخاطب! اصلا تعریف طراحی گرافیک از همین جا آمده است: طراحی گرافیک در واقع اصطلاحی است عام برای حرف های متشکل از طراحی حروف، تصویرسازی، عکاسی و چاپ به منظور ارائه اطلاعات یا آموزش فروش.
از نظر “ویلیام ادیسون دیگینزو” گرافیست موفق کیست؟
۱-تسلط برعلم گرافیک وسیله ایست برای ریسکهای موفق:
مسلما زمانی می توان یک اثر جدید و ایده نو را خلق کرد که توجیهی علمی و منطقی در پشت آن باشد و حتی بتوان مخاطبین خاص را نیز به خود جلب کرد همواره به خاطر داشته باشید که زمانی می توان یک ساختار شکن بود و ریسک نمود که در آن علم یک متخصص بود در آن زمان است که همه به شما ایمان می آورندومقبول میشوید.
۲- مهارت در نرم افزارهای گرافیکی جزء جداناپذیر قدرت گرافیست است:
برای به تصویر کشیدن ایده های خلاقانه و ایجاد ارتباط با مخاطبین عام و خاص نیاز به یک واسطه احساس می شود و آن نرم افزارهای گرافیکی است که مهارت در آنها می تواند یک خصوصیت منحصر به فرد برای طراح گرافیک باشد تا خود را در این رقابت سالم نسبت به بقیه رقبا پیروز کند. البته همواره این را در نظر داشته باشید که کار اصلی را در خلق یک اثر هنری تجاری را گرافیست انجام می دهد و اوست که به این نرم افزارها روح و قدرت خلق می دهد.
۳-مطالعه در همه امور هنری و تجاری از گرافیست یک ایده پرداز متبحر می سازد:
پس گرافیک مدرن یا پست مدرن فقط با علم گرافیک در ارتباط نیست بلکه با همه علوم وابسته به هنرهای تجسمی در ارتباط است به نظر می رسد گرافیست موفق و خلاق زمانی می تواند خلق آثار کند که حداقل مطالعاتی هر چند جزیی در علوم وابسته هنری داشته باشد تا در زمان خاص خود از همه آنچه که دارد در راستای ایجاد خلاقیت استفاده کند.
۴-گرافیست روشنفکر همه چیز و همه کس را در سیطره خود دارد:
به قولی پایه تقسیم بندی غلط گرافیک تجاری از همان ایده های روشن فکرانه گرافیست بوده است که با شناخت کامل مردم جامعه وارتباط با آنان توانسته محصول هنری خود را به معرض فروش بگذارد و سود مناسبی از آن بدست آورد. به نظر می رسد که یکی دیگر از راه های موفقیت یک گرافیست این است که با شناخت درست از نیازهای مردم فراتر از آنان حرکت کند و اثری به وجود آورد که مردم از آن اثر پشتیبانی کنند و آن را بپذیرند به بیان دیگر گرافیست روشنفکرانه باید به مردم خط دهد و آنان را به سمت ارتقای سطح علمی و هنری حرکت دهد.
۵-گرافسیت موفق، جامعه شناس و روان شناس متبحری است:
در دنیای حال و حاضرهمان طور که گفته شد دیگر گرافیک هیچ تقسیم بندی برایش قابل تعریف نیست و همواره مخاطبین عام در ارجحیت قرار دارند. حتما گرافیستی موفق است که با قدرت جامعه شناسی وتجربه ای که در علم گرافیک به دست آورده است بدترین محصول را به پرفروشترین محصول تبدیل می کند و با احاطه کامل به علم و تکنولوژی و نرم افزارهای روز ناشناخته ترین محصول را به آشنا ترین محصول مبدّل می کند تا حس تعصب نسبت به محصول مورد نظر در مخاطب ایجاد شود در این حالت است که موفقیت برای تولید کننده قطعیست.
۶- به روز بودن اطلاعات برای بقا در بازار گرافیک الزامیست:
اگر غیر از این بود در سرزمین خورشید تابان هیچ وقت برای فروش آن لاین عطر و اسانس رایحه آن را شبیه سازی نمی کردند تا کاربر پشت کامپیترهای خود در اتاق نرم و گرم خود آن را حس کند و تصمیم قطعی برای خرید بگیرد و یا در ایالات متحده برای آموزش بافت تبلت های نوری طراحی نمی کردند تا کودک ۵-۶ ساله با لمس آن پی به ماهیت بافت ببرد پس با این اوصاف وظیفه گرافیست سنگین تر از پیش است زیرا اگر از تحولات روز خبری نداشته باشد نمی تواند روشنفکرانه اثری خلق کند و آن را به مردمی بفروشد که از این تحولات خبر دارند و یا با آن همراه هستند پس در نهایت وی منزوی می شود و لحظه به لحظه به پایان عمر گرافیکی خود نزدیک خواهد شد.
۷-داشتن روابط عمومی بالا از مهره های طلایی یک گرافیست است:
گرافیست امروز خوشبختانه و یا بدبختانه دیگر فقط فارغ التحصیل رشته گرافیک نیست بلکه همه کسانی که می توانند علم گرافیک را بیاموزند و با روابط عمومی بالا ارتباط برقرار کنند می توانند گرافیست موفقی شوند و به راحتی بر ضوابط غلبه کنند.
۸-گرافیست باید بازاریاب خوبی باشد:
امروزه علم گرافیک دیگر به قول بعضی، استفاده از خط و نقش در یک سطح یا حجم نیست بلکه در علم گرافیک مدرن تمام حواس پنجگانه دخیل هستند و با یک خلاقیت اکتسابی وظیفه ارتباط و حتمأ فروش را با شناخت درست از بازار هدف بر عهده می گیرد. به نظر می رسد با توجه به مطالب فوق گرافیست بودن بسیار مشکل است و حتما طاقت فرسا البته به پولی که از آن بدست می آید می ارزد. در راه گرافیک باید سال ها گذاشت و همیشه با لذت از این هنر منحصر به فرد، زندگی کرد.
مقاله کاملی ارائه دادین، دمتون گرم و خسته نباشید.